برچسب : نویسنده : singofthelord بازدید : 98 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 20:00
برچسب : نویسنده : singofthelord بازدید : 98 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 20:00
از چی بگم...
روزهای تکراری خنده های اجباری..
یه نقاب مسخره از خنده زدم به صورتم که همه دیگه حالمم نپرسن و فکر کنن خوبم..
ولی چه خوبی.. آره عالیم..
اره خیلی....
خودم همیشه متنفر بودم از اینکه هی ناله کنم ولی چه میشه کرد..
از یکنواختی بدم میاد در حال حاضر موضوعی یا داستانی هم ندارم که خوشحالم کنه..
فقط میخوام خدا هوامو داشته باشه..
امیدوارم..
برچسب : نویسنده : singofthelord بازدید : 97 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 20:00
برچسب : نویسنده : singofthelord بازدید : 100 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 20:00
یعنی هیچ حسی بهتر از از اینکه یه نفر برگرده و بگه نشد نیس... هاها
این دقیقا همون چیزی بود که من میخواستم و منتظرش بودم
اینکه بعد من بفهمه که هیچکس مثل من نبود براش ..
اینکه زنگ بزنه بگه برگرد....
ولی دیر شده باشه... تو دیگه اون آدم سابق نباشی و حالا این تو باشی که بگی نه و نمیخوام و نمیتونم...
به هرحال زمین گرده
خوشحالم که این حس و تجربه کردم.. ^_^
برچسب : نویسنده : singofthelord بازدید : 97 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 20:00
برچسب : نویسنده : singofthelord بازدید : 94 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 20:00